محل تبلیغات شما




۹ عادت افراد کاریزماتیک و با جذبه و دوست داشتنی


اگر شما هم به دنبال راز کاریزماتیک بودن بعضی آدم ها هستید در این نوشتار با ما همراه باشید تا از ۹ عادت افراد کاریزماتیک ، با جذبه و دوست داشتنی برای‌تان بگوییم.

عادت‌های روانشناختی دوست داشتنی‌ترین، کاریزماتیک‌ترین، و مسحورکننده‌ترین افراد چیست؟
برای رونمایی گرایش های آن‌ها، مطالعات و پژوهش‌های روانشناسی رفتاری را عمیقا بررسی کردیم. پس اگر می‌خواهید در برخورد با کسانی‌که ملاقات می‌کنید از فردی خجالتی و دست‌وپاچلفتی به فردی مسحورکننده تبدیل شوید، نکات زیر را بخوانید، که با مطالعات و پژوهش‌های بسیار تایید شده‌اند:

همدلی مثبت و منفی دارند
آدم‌هایی که همدلی مثبت دارند حسادت نمی‌کنند، هیجان‌زده می‌شوند. به وجد می‌آیند وقتی‌که:کسی دیگر تصمیم می‌گیرد شغلش را رها کند و ۶ ماه به آمریکای جنوبی سفر کند.کسی دیگر ترفیع رویایی‌اش را می‌گیرد (یا در شرکت رویایی‌اش استخدام می‌شود).کسی دیگر با ۱۰۰ میلیون دلار کسب و کارش را راه بیندازد.
همدلی منفی توانایی تسکین دیگران به هنگام اندوه است. آدم‌هایی که این ویژگی را دارند:وقتی عضوی در خانواده‌ی یک نفر مبتلا به سرطان تشخیص داده می‌شود، به او کمک می‌کنند.وقتی کسی از شرکت رویایی‌اش اخراج می‌شود، از او حمایت می‌کنند.وقتی کسی با مخاطب خاصی که شش سال با او رابطه داشته است به هم می‌زند، او را دلداری می‌دهند.
همدلی مثبت و منفی، این توانایی است که خود را جای دیگران بگذارید و واقعا آن‌چه را احساس می‌کنند – خوب یا بد – حس کنید.
در حقیقت، حتی در مغزمان بخشی مختص همدلی داریم که شکنج فوق حاشیه‌ای نام دارد، و پاسخ‌های همدلانه را تحریک می‌کند:

ما از نظر فیزیولوژیک و روانشناختی به گونه‌ای مداربندی شده‌ایم که به آدم‌ها کمک کنیم (یعنی احساس همدلی کنیم). نکته‌ی مهم احساس آن هم به صورت منفی و هم به صورت مثبت است.

متواضع هستند.
این نقل‌قول این امر را خلاصه می‌کند:
تواضع دست کم گرفتن خود نیست، آن است که کم‌تر به خود فکر کنید.
آدم‌هایی که در کنارشان بودن واقعا لذت‌بخش است متواضع هستند، نه مغرور. دستاوردهایشان را به رخ بقیه نمی‌کشند.  برای مهم به نظر رسیدن از آدم‌های مهم و معروف نام نمی‌برند. به استعدادهای خود نمی‌بالند. حس من باحال‌ترین آدم دنیا هستم را از خودشان ساطع نمی‌کنند.
البته اعتماد به نفس داشتن و حفظ عزت نفس بالا خوب است. اما خط ظریفی بین اعتماد به نفس و غرور وجود دارد. و تفاوت بین آن‌ها تواضع است.
این ویژگی کسانی را که از کنارشان بودن لذت می‌بریم و کسانی را که نمی‌توانیم تحمل کنیم از یکدیگر جدا می‌کند.

به کانیه وست فکر کنید – به طرز خارق‌العاده‌ای موفق، و در عین حال منفور است. حالا به باراک اوباما فکر کنید – به طرز شگفت‌انگیزی موفق و در عین حال متواضع است.
چه موسیقی کانی وست را دوست داشته باشید یا از آن متنفر باشید، نمی‌توان منکر غرور و اعتماد به نفس فوق‌العاده زیادش شد. چه با ت‌های باراک اوباما موافق یا مخالف باشید، نمی‌توان منکر اعتماد به نفس و تواضع فوق‌العاده زیاد او شد.
خط باریکی بین این دو وجود دارد … و آدم‌هایی که بودن در کنارشان لذت‌بخش است از خودمحوری، خودبینی و خودستایی پرهیز می‌کنند.

آسیب‌پذیر هستند
آسیب‌پذیری همان عدم اطمینان است. قرار دادن خود در معرض خطر خجالت کشیدن یا قضاوت شدن است. این تعریف ممکن است مبهم باشد، پس چند مثال میزنم:آسیب‌پذیری نزدیک شدن به غریبه‌ای در یک کافی‌شاپ، و درخواست دوستی و قرار گذاشتن با او است.آسیب‌پذیری ارائه‌ی یک سخنرانی برای ۱۹۵ نفر است، حتی وقتی‌که به شدت از سخنرانی در عموم وحشت داشته باشید.آسیب‌پذیری ابراز نظر متضادتان است، وقتی که از ده فرد حاضر در اتاق نه نفر به یک چیز معتقدند.
برن براون، یک روانشناس اجتماعی با ۱۰ سال تجربه‌ی مطالعه‌ی آسیب‌پذیری، با بیش از ۲۰ میلیون بازدید یکی از پربیننده‌ترین سخنرانی‌های تاریخ تد را ایراد کرد
بگذارید رک بگویم – آسیب‌پذیر بودن کار ساده ­ای نیست. غلبه بر ترس از قضاوت یا موردانتقاد قرار گرفتن، از نظر عاطفی یکی از چالش‌برانگیزترین موانعی است که ممکن است مواجه شوید.
با این وجود، آدم‌هایی که به طرز خارق‌العاده‌ای دوست‌داشتنی هستند از رک‌گویی نمی‌ترسند. آن‌ها تایید دیگران را گدایی نمی‌کنند، پس تمایلی ندارند که کمال‌گرا به نظر برسند. به‌علاوه، آن‌ها می‌فهمند کسانی‌که بی‌نقص به نظر می‌رسند ممکن است در واقع چندان دوست داشتنی نباشند.
وقتی کسی بی‌نقص به نظر می‌رسد، از او فاصله می‌گیریم. وقتی دارای عیب‌هایی باشد به سمت او جذب می‌شویم. این پدیده‌ی روانشناختی اثر پرات‌فال نام دارد:
اثر پرات‌فال
با ارتکاب یک اشتباه، یا اعتراف به آن، دوست‌داشتنی‌تر می‌شویم. مطالعات نشان داده است آدم‌هایی‌ که به نواقص‌شان اعتراف می‌کنند، در مقابل کسانی قرار می‌گیرند که همیشه بی‌نقص به نظر می‌رسند.
با آسیب‌پذیر بودن، خودمان را برای شکست آماده می‌کنیم. از طریق شکست، دوست‌داشتنی‌تر می‌شویم. بنابراین، آسیب‌پذیری قدرت آن را دارد که دوست‌داشتنی شدن را ایجاد کند.
قدرت شما از آسیب‌پذیری‌تان ناشی می‌شود.    – زیگموند فروید

حس شوخ‌طبعی دارند.
یک عادت افراد کاریزماتیک و با جذبه این است که آنها حس شوخ طبعی بالایی دارند و درواقع آن‌ها از اثری روانشناختی به نام متقاعدسازی گذرگاه فرعی استفاده می‌کنند. مثلا وقتی در یک آگهی تلویزیونی برای تبلیغ یک محصول ضد عرق یه آدمی با ما چند نوع شوخی مختلف را می کند یک پیوند ناخودآگاهی میان ما و آن محصول تبلیغی ایجاد میشود.
به زبان لیمن، این امر به معنی آن است که وقتی در یک فروشگاه قدم می‌زنم و دنبال یک اسپری ضدعرق می‌گردم و آن محصول را که در تلویزیون تبلیغ بامزه ای داشته می‌بینم… نمی‌توانم جلوی خودم را بگیرم که آن را نخرم.
در مطالعه‌ای که توسط انجمن روانشناسی آمریکا انجام شد، آدم‌هایی که در معرض تبلیغات شوخ‌طبعانه برای محصولات شناخت‌پایین قرار داشتند، خیلی بیش‌تر احتمال داشت آن محصول را خریداری کنند.
اما نکته‌ی دیوانه‌کننده این‌جا است – آدم‌ها از تبلیغات متنفرند. پس اگر تبلیغات بتواند شما را به لبخند وادارد… مطمئنا یک انسان دیگر هم می‌تواند این کار را بکند.
به این فکر کنید. آخرین باری که کسی را تازه ملاقات کردید و او یک جوک تعریف کرد و شما با خودتان فکر کردید، واو از این دختر/پسر متنفرم کی بود؟ احتمالا هیچ‌وقت.
واضح به نظر می رسد، اما آدم‌هایی که کنارشان بودن لذت‌بخش است واقعا حس شوخ‌طبعی فوق‌العاده‌ای دارند.

حضور دارند.
چندوقت به چندوقت این اتفاق می‌افتد؟
اما، من کسی نیستم که قضاوت کنم. من هم گاهی در این‌باره مقصرم. با این حال، اعتیادم به گوشی هوشمند را با قرار دادن آن روی حالت مزاحم نشوید، اساسا ترک کردم.

وقتی گوشی‌مان می‌لرزد، کنجکاو می‌شویم. چه کسی پیام داده است؟ پس نگاه می‌کنیم که بفهمیم. درنتیجه حواسمان از گفت‌وگوی چهره‌به‌چهره پرت می‌شود. به نظر می‌رسد این امر مانع از داشتن یک گفت‌وگوی چهره‌به‌چهره‌ی پربار می‌شود.
به همین ترتیب، صحبت کردن با کسی که اصلا حواسش به یک گفت‌وگو نیست، کار دشواری است. متمرکز کردن یک ذهن سرگردان دشوارتر از فشردن دکمه‌ی گوشی است. اما چون سخت است، به معنی غیرممکن بودن نیست.
من هم سهم خودم را از مشکلات سرگردانی ذهن داشته‌ام، و طی یک مکالمه به چیزهای دیگری که در زندگی‌ام اتفاق می‌افتاد فکر می‌کردم، اما روش مفیدی که پیدا کردم مراقبه بود. و من اولین (یا آخرین) نفری نیستم که درباره‌ی قدرت‌های مراقبه موعظه می‌کند. این افراد موفق نیز مراقبه انجام می‌دهند:مارک بنیوف (مدیرعامل سفورس)آرنولد شوارتزنگراپرا وینفریتیم فریس (کارآفرین و نویسنده)مارتین اسیزی (کارگردان فیلم)ری دالیو (مدیر صندوق پوشش ریسک)
اگر با حضور در حین گفت‌وگوها مشکل دارید، پیشنهاد می‌کنم مراقبه را امتحان کنید.

واقعا به همه علاقه‌مند هستند.

اگر مثل ۹۹٪ انسان‌ها باشید، وقتی سگی ملوس را میبینید باعث می‌شود لبخند بزنید و بگویید ”آخییییی این سگ کوچولورو بدید به من!!!
چرا سگ‌ها باعث می‌شوند چنین حسی داشته باشیم؟ چرا انقدر دوست‌داشتنی هستند؟
شاید به خاطر آن­که واقعا از دیدن همه هیجان زده می­شوند. آن­ها گزینش و انتخاب نمی­کنند که از ملاقات چه کسی برای اولین بار هیجان­زده شوند. یادتان هست آدم­های دوست داشتنی چگونه متواضع هستند؟ خب، آن‌ها متظاهر هم نیستند.
یعنی هنگام کار با شخصی زیردست، دلخوری‌های گذشته‌ی خود را سر او خالی نمی‌کند. آن‌ها واقعا به آن‌چه همه می‌گویند علاقه‌مند هستند. دلشان می‌خواهد داستان آن‌ها را بشنوند.
کاریزما این نیست که چقدر آدم‌ها را به دوست داشتن‌تان ترغیب می‌کنید، بلکه آن است که باعث شوید کنار شما خودشان را دوست بدارند.      – رابرت براولت


 از خودشیفتگی پرهیز می‌کنند.
حدس بزنید موضوع موردعلاقه‌ی گفت‌وگو برای یک خودشیفته‌ی اجتماعی چیست؟ خودش.
او می‌خواهد درباره‌ی ماجراهای خودش حرف بزند. مشکلاتش. موفقیتش. شکایاتش. خانواده­اش. دوستانش.
۴۵ دقیقه بعد، وقت آن رسیده است که راهشان را جدا کنند و یک بار هم از طرف دیگر گفت وگو درباره‌ی گذشته، حال یا آینده‌اش نپرسیده‌ است.
آدم‌های دوست‌داشتنی به جای چرت و پرت گفتن درباره‌ی آن‌که زندگیشان چقدر جالب (یا افتضاح) است، سوال می‌پرسند. آن‌ها به عمق ذهن آدم‌هایی که با آن‌ها گفت‌وگو می‌کنند وارد می‌شوند.
سوالات سطحی نمی‌پرسند، سوالات ساده‌ای مثل اهل کجایی؟ یا شغلت چیست؟ یا هوا امروز چطور است؟
بلکه آن‌ها به عمق می‌نگرند، سوالاتی با پایان باز می‌پرسند، که از عواطف و انگیزه‌های آدم‌ها پرده برمی‌دارد. سوالاتی می‌پرسند که باعث می‌شود طرف مقابل احساس خوبی داشته باشد. سوالاتی با پایان باز می‌پرسند. می‌پرسند چرا. علاقه‌ی واقعی نشان می‌دهند.

آن‌ها بخشنده و نوع‌دوست هستند.
بنابه گفته‌ی آدام گرانت، جوان‌ترین متصدی و رده‌بالاترین پروفسور مدرسه‌ی کسب وکار وارتون، آدم‌ها سه نوع هستند:
۱. گیرنده
۲. تطبیق‌دهنده
۳. اهداکننده
گیرنده،‌خودخواه است. او تمایل دارد بیش از آن چه می‌دهد، بگیرد. او باور دارد دنیا رقابتی است و شعارشان ان است که بخور تا خورده نشوی. در نتیجه، نیازهایشان را بر هر کسی ترجیح می‌دهند. این راهبرد برای سود کوتاه‌مدت جواب می‌دهد … اما تدوام آن تقریبا غیرممکن است.
تطبیق‌دهنده کسی است که به دنبال تعادل بین اهداکردن و گرفتن است. به دنبال انصاف و برابری است. اگر برای رابطه‌ای بیش از حد مایه بگذارد، بدون آن‌که در عوض چیزی بگیرد، در نهایت تسلیم می‌شود. او به مبادلات و سودهای تجاری یکنواخت معتقد است.
اهداکننده نوع‌دوست است. نژاد نادری از انسان است که در عوض چیزی نمی‌خواهد. در حالی‌که گیرنده همیشه و تطبیق‌دهنده گاهی اوقات روی دریافت تمرکز می‌کند …  اهداکنندگان حتی به آن فکر نمی‌کنند.
با بخشیدن و بخشیدن و بخشیدن … شانس خودتان را هم برای دریافت ارزش در بازگشت افزایش می‌دهید:

پیشرفتی که با بخشنده و نوع‌دوستانه بودن، و اولویت قرار دادن نیازهای هرکس دیگری قبل از نیازهای خود، می‌توانید داشته باشید خارق‌العاده است.
هیتن شاه، مدیر عامل کیس‌متریکز، الگوی کامل یک اهداکننده است. او حتی به سخن الهام‌بخش زیگ زیگلر در صفحه‌ی توییترش می‌بالد:
اگر به اندازه‌ی کافی به دیگران کمک کنید به چیزهایی که می‌خواهند برسند، هر آن‌چه در زندگی می‌خواهید به دست خواهید آورد.
از مردی که دو شرکت نرم‌افزاری فوق‌العاده موفق را تاسیس کرده است (کیس‌متریکز و کریزی‌اگ) … من این نصیحت را با جان و دل می‌پذیرم.

تحسین‌ها را تلافی می‌کنند (و اشتباه را می‌پذیرند)
وقتی فردی دوست‌داشتنی به خاطر کارش تحسین می‌شود، معمولا پاسخی مانند این می‌دهد:
خیلی متشکرم! با این حال، باید تاکید کنم که نتیجه‌ی تلاش تیم بود. من فقط نقش کوچکی در رسیدن به این هدف داشتم. جن، سم، مایک، و کسلی … همه‌ی شما در این اتفاق نقش حیاتی داشتید. و بدون شما نمی‌توانستیم این کار را انجام دهیم.
به عبارت دیگر، قدردان زحمات و کمک‌های دیگران است. وقتی برای موفقیتی شناخته می‌شود، آن تحسین را به سمت همه‌ی افراد دیگر هدایت می‌کند. آدم‌ها را بدون انتظار چیزی در بازگشت، تحسین می‌کنند و به آن‌ها قدرت می‌دهد.
برعکس، وقتی اوضاع به هم می‌ریزد، از به گردن گرفتن تقصیرها نمی‌ترسند.
یک رهبر خوب فردی است که کمی بیش‌تر از سهمش را از یک اشتباه و کمی کم‌تر از سهمش را از یک موفقیت به عهده بگیرد.    – جان مکسول
در حقیقت، این همان چیزی است که بازاریاب رشد فروش هاب‌اسپات، انوم حسین، زمانی­که یک پروژه‌ی ۵۰۰،۰۰۰ دلاری خیلی خیلی سریع افت کرد انجام داد.
او بلافاصله گناه این اشتباه را به گردن گرفت. در نتیجه،‌ همه او را بخشیدند، که در واقع رابطه‌اش را تحکیم کرد. این اثر روانشناختی به عنوان اثر پرت‌فال شناخته می‌شود که پیش‌تر درباره‌ی آن توضیح دادیم.


خلاصه:


 ۹ عادت افراد کاریزماتیک و با جذبه

  1. همدلی دارند
  2. متواضع هستند
  3. آسیب‌پذیر هستند
  4. حس شوخ‌طبعی دارند
  5. حضور دارند
  6. واقعا به همه علاقه‌مند هستند
  7. از خودشیفتگی اجتماعی پرهیز می‌کنند
  8. بخشنده و نوع دوست هستند
  9. تحسین‌ها را تلافی می‌کنند (و تقصیرها را به عهده می‌گیرند)

نقل است ساربانی در آخر عمر خود، شترش را صدا میزند و به دلیل اذیت و آزاری که بر شترش روا داشته از شتر حلالیت می طلبد. یکایک آزار و اذیتهایی که بر شتر بیچاره روا داشته را نام میبرد. از جمله؛ زدن شتر با تازیانه، آب ندادن ، غدا ندادن، بار اضافه زدن و …. همه را بر میشمرد و میپرسد آیا با این وجود مرا حلال میکنی؟

شتر در جواب میگوید همه اینها را که گفتی حلال میکنم، اما یکبار با من کاری کردی که هرگز نمیتوانم از تو درگذرم و تو را ببخشم.

ساربان پرسید آن چه کاری بود؟

شتر جواب داد یک بار افسار مرا به دُم یک خر بستی. من اگر تو را بخاطر همه آزارها و اذیتها ببخشم بخاطر این تحقیر هرگز تو را نخواهم بخشید!

ضربالمثل معروف "افسار شتر بر دم خر بستن" اشاره به سپردن عنان کار به افراد نالایق است و اینکه افرادی نالایق بدون داشتن تخصص، تحصیلات، تجربه، شایستگی و شرایط تصدی پست و مقامی، صرفاً بر مبنای روابط زمام امور را بدست گیرند و بدبخت جماعتی که دچار چنین افرادی شوند. وجود این افراد در راس امورِ هر کار و مسئولیتی باعث وارد شدن خسارات زیادی به آن سازمان یا موضوع مسئولیت چه از بعد مادی و چه از بعد روانی میشود مانند؛ نخبهگریزی و فرار مغزها، دلسرد کردن افراد متخصص و نخبه، کاهش روحیه خدمتی در ادارات و شرکتها و سازمانها، کاهش تعداد گزارشهای کارشناسی و تخصصی، بیتفاوتی نسبت به انجام امور و بخشیدن عطای سازمان به لقای آن، کاهش بهرهوری و افزایش هزینهها، افزایش تملّق و چاپلوسی و ….


ورزش کمک می کند تا:

بهتر و راحت تر بخوابید.

تحقیقات نشان داده است که به طور میانگین 20 الی 30 دقیقه ورزش برای سه تا چهار روز در هفته کمک می کند که خواب راحت تری داشته باشید.

باعث می شود دیرتر پیر شوید و از مرگ نابهنگام هم جلوگیری می کند.

هر چه سنتان بالاتر می رود، ورزش منظم می تواند شما را از نظر بدنی متناسب و سالم نگاه دارد.

مفصل ها، استخوان ها و ماهیچه های شما را سالم تر نگاه خواهد داشت.

هر چه سنتان بالاتر می رود، تراکم استخوان هایتان و انعطاف پذیری مفصل هایتان کمتر خواهد شد. ورزش کردن به طور منظم یکی از بهترین راه ها برای کم کردن مشکلات مربوط به ماهیچه ها، مفصل ها و استخوان ها است.

سیستم دفاعی بدنتان را تقویت خواهد کرد.

تحقیقات مختلفی نشان داده است که ورزش قدرت سیستم دفاعی بدن را بالا می برد. در افراد سالخورده عملکرد سیستم دفاعی خود به خود ضعیف می شود که می تواند خطر ابتلا به بیماری های مسری و واگیردار را افزایش دهد.

حافظه را قوی تر خواهد کرد.

تحقیقات بسیاری نشان داده است که افرادی که روی قاعده ای منظم ورزش می کنند و قدرت تمرکز بهتری دارند.

اعتماد به نفس را بالا می برد.

انرژی و تحمل شما را بالا می برد.

فشارهای عصبی، افسردگی و اضطراب را کاهش می دهد.

احتمال ابتلا به بسیاری از بیماری ها را کاهش می دهد.

بهترین نتیجه ای که از تمرینات ورزشی گرفته می شود این است که احتمال ابتلای شما را به بسیاری از بیماری های جدی و کشنده مثل بیماری های قلبی، فشار خون بالا، پوکی استخوان، دیابت، چاقی، کلسترول بالا، سرطان سینه ، ایست و حملات قلبی و ورم مفاصل کاهش می دهد.

پس ورزش کنید!

 

آیا زیاد عرق کردن درحین ورزش، میتواند موجب کاهش وزن بدن شود؟

عرق کردن زیاد، بلافاصله از وزن بدن می کاهد. علت آن از بین رفتن نسوج چربی نیست ، بلکه مربوط به کم شدن آب بدن است ، اما این کم شدن وزن با نوشیدن آب فورا جبران می شود. بنابراین بهتر است قبل از ورزش ، ضمن آن و یا بعد از آن ، به نوشیدن آب اقدام شود تا آب بدن کم نگردد.

چه فعالیت هایی، ورزش به حساب می آید؟

هنگام خرید و یا گردگیری وسایل خانه، تنفس عمیق انجام نمی دهید و ضربان قلبتان نیز تندتر نمی زند، پس این فعالیت ها ورزش محسوب نمی شوند.

برخی فعالیت ها مثل جارو کشیدن با دست (مثل رفتگرها) اگر برای بیشتر از 10 دقیقه انجام شود، می تواند جزو ورزش های با شدت متوسط باشد.

ورزش شدید هنگامی است که سریع نفس بکشید و نتوانید بیشتر از چند کلمه حرف بزنید.

 تقسیم ورزش در روز

مرکز کنترل بیماری ها توصیه کرده است که هر هفته، حداقل 150 دقیقه ورزش هوازی با شدت متوسط و یا 75 دقیقه ورزش هوازی با شدت زیاد و یا ترکیبی از هر دوی این ورزش ها را انجام دهید.

اگر نمی توانید در یک روز و در یک وعده 30 دقیقه ورزش کنید، می توانید سه بار در روز و هر بار به مدت 10 دقیقه ورزش کنید.

بهترین زمان برای ورزش کردن

  • هرگاه یک برنامه منظم ورزشی داشته باشید، خوب است، چه آن برنامه در صبح باشد و یا در بعدازظهر.
  • برخی تحقیقات نشان داده است که بعدازظهر بیشترین عملکرد بدنی را خواهیم داشت.
  • دیگر تحقیقات نشان داده است که ورزش کردن در صبح ممکن است به خواب بهتر در شب کمک کند.
  • مهم ترین چیز عبارتست از انتخاب یک زمان مناسب برای ورزش کردن.

برخی افراد بیشتر زمان ها عصبانی هستند و با این رفتار علاوه بر اینکه باعث ناراحتی دیگران می شوند،خودشان را هم اذیت می کنند و به سلامت خود ضرر وارد می کنند.اما ورزش کردن در اینجا هم به کمک ما می آید و کمک می کند انرژی های منفی شما به انرژی مثبت تبدیل شود.در این مطلب قصد داریم شما را با ورزش هایی آشنا نماییم که در زمان عصبانیت بسیار مفید می باشند

۱. بوکس

ضربه زدن به کیسه بوکس کالری زیادی می سوزاند و برای فرو نشاندن عصبانیت مناسب است. پیشنهاد می‌شود که ۶ تا ۱۰ بار در هر ست به کیسه بوکس ضربه بزنید تا انرژی منفی شما تخلیه شود.

۲. وزنه زدن:

وزنه زدن باعث ایجاد آرامش می‌شود و افسردگی را دور می‌کند. سعی کنید به هنگام وزنه زدن کمر را صاف نگه دارید. عضلات شکم را منقبض کنید. وزنه را در سه تا چهار ست با ۶ تا هشت تکرار بلند کنید.

۳. استفاده از توپ پزشکی:

توپ پزشکی را با عضلات منقبض و کمر صاف بلند کنید. توپ را بالا برده و محکم به زمین بکوبید. مراقب باشید که توپ با صورت شما برخورد نکند. بهتر است در سه تا چهار ست ۱۰ تا ۲۰ بار توپ را به زمین بزنید.

۴. دویدن بر روی شیب:

بعد از دویدن شما روحیه بهتری پیدا می کنید. می‌توانید بر روی تردمیل و در حالت شیب بدوید. تا آنجا که می‌توانید سریع بدوید. می‌توانید در دوره‌های کوتاه مدت و با استراحت‌های ۶۰ تا ۶۰ ثانیه‌ای دویدن را انجام دهید.

 


روزي مدير يكي از شركتهاي بزرگ در حاليكه به سمت دفتر كارش مي رفت چشمش به جواني افتاد كه در كنار ديوار ايستاده بود و به اطراف خود نگاه ميكرد.
جلو رفت و از او پرسيد: شما ماهانه چقدر حقوق دريافت مي كني؟» جوان با تعجب جواب داد: ماهي 2000 دلار.» مدير با نگاهي شفته دست به جيب شد و از كيف پول خود 6000 دلار را در آورده و به جوان داد و به او گفت: اين حقوق سه ماه تو، برو و ديگر اينجا پيدايت نشود، ما به كارمندان خود حقوق مي دهيم كه كار كنند نه اينكه يكجا بايستند و بيكار به اطراف نگاه كنند.»
جوان با خوشحالي از جا جهيد و به سرعت دور شد. مدير از كارمند ديگري كه در نزديكيش بود پرسيد: آن جوان كارمند كدام قسمت بود؟»
كارمند با تعجب از رفتار مدير خود به او جواب داد: او پيك پيتزا فروشي بود كه براي كاركنان پيتزا آورده بود.» شرح حكايت برخي از مدیران حتي كاركنان خود را در طول دوره مديريت خود نديده و آنها را نمي شناسند ولي در برخي از مواقع تصميمات خيلي مهمي را در باره آنها گرفته و اجرا مي كنند.


سازمان بر مبنای منطقه عملیات

زمانی که شرایط اقتضا کند که از نیازهای منطقه به خوبی آگاه باشیم و سازمان خود را برای رفع آنها تجهیز کنیم ،سازمان منطقه ای مفید است.

مزایای سازمان بر مبنای منطقه عملیات
سرعت و سهولت شناختن نیاز های هر منطقه و رفع آن نیاز ها
زمانی که منطق مختلف با یکدیگر تفاوت دارند این نوع سازمان مفید است
اگر استقلال کافی سازمان منطقه ای داشته باشد می تواند به طور غیر متمرکز عمل کند.

محدودیت سازمان بر مبنای منطقه عملیات
وحدت رویه در کل سازمان ،هماهنگی بین واحد ها  به دلیل پراکندگی منطقه ای مشکل است.

منبع: کتاب مدیریت عمومی، تألیف دکتر سید مهدی الوانی


سازمان بر مبنای پروژه

یکی از انواع جدید ساختار سازمانی است.در سازمانهایی که هدف و ماموریت سازمان را می توانیم در قالب پروژه های مستقل اجرا کنیم این ساختار قابل استفاده است.در این ساختار به تعداد پروژه های موجود ،واحد های مستقل وجود دارد. که واحد ها دارای عوامل و امکانات لازم برای انجام پروژه هاست بدون نیاز به واحد های دیگر.

این ساختار در سازمانی که به حد کافی توسعه یافته باشد مثمر ثمر خواهد بود.

سازمان به واحد های پروژه ای کوچکتر تقسیم می شود>>>>سلسله مراتب و کندی کار به حداقل می رسد.

واحد های نسبتا مستقل در غالب پروژه ها ایجاد می شود>>>>همکاری در داخل پروژه ها لازم است ولی کمک واحد های خارجی چندان مورد نیاز نیست. ضعف یک واحد کل سیستم را تحت تاثیر قرار نمی دهد.

سنجش و مقایسه واحد های پروژه با توجه به امکانات و منابع مصروفه وجود دارد. پروژه ها میتوانند رقابتی سالم و سازنده داشته باشند.

منبع: کتاب مدیریت عمومی، تألیف دکتر سید مهدی الوانی


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کلبه ای احساسات من